فرار خفاش شب

يكي از مهم‌ترين فرارها فرار غلامرضا خوشور معروف به خفاش شب بود.

اين مرد خطرناك كه بعدها به اتهام كشتن 9 دختر و زن و انجام جنايت بر ميت به اعدام محكوم و در حضور هزاران نفر به دار آويخته شد در سال 1371 وقتي به اتهام سرقت مسلحانه و اذيت و آزار دختران زير تيغ اعدام قرار گرفته بود در مسير انتقال به دادگاه از چنگال ماموران گريخت. مرد جاني كه به همراه دوستش به نام علي كريمي قرار بود اعدام شود پس از فريب ماموران از دست آنها گريخت. همدست او در اسفندماه همان سال اعدام شد اما خفاش شب تا سال 1376 باز به تبهكاري‌هايش ادامه داد و پس از 9 قتل فجيع، ساعت 22 شامگاه پنجم تيرماه سال 76 توسط بسيجيان پايگاه شهيد نظري ناحيه 10 شهري سپاه ناحيه غرب تهران در پونك بازداشت شد و ساعت 7 و 45 دقيقه چهارشنبه 23 مرداد ماه سال 1376 به دار مجازات آويخته شد.



فرار كارلوس
كارلوس ايران كه نام حقيقي‌اش وحيد قديمي بود. از ديگر زنداني‌هاي فراري معروف ايران است. وي كه نامهاي جعلي متفاوتي از قبيل رضا ناظمي، جمشيد قاسمي؛ مهندس عليرضا پوركاظمي و..را براي خود انتخاب كرده و واقعا يك مرد هزار چهره بود پيش از انقلاب به جرم سرقت به زندان افتاده بود وي پس از آنكه در سال 1359 از زندان آزاد شد به اتفاق همدست خود فرامرز دژداني دست به سرقت و قتل‌هاي هولناكي زد.

كارلوس ايراني پس از انجام قتل‌هايي در تبريز وقتي كه متوجه شد تصوير چهره وي براي شناسايي در نشريات سراسري كشور چاپ شده است تصميم به فرار از ايران گرفت. وي از مرز باكو با جعل گذرنامه راهي باكو شد و در آنجا خود را يك ارتشي مخالف با درجه سرگروهباني معرفي كرد.

وحيد قديمي با همان هويت جعلي به استانبول رفته و ازدواج كرد و صاحب يك پسر بچه هم شد. وي كه در ايران به اتهام قتل،كلاهبرداري،خريد و فروش مواد، خيانت در امانت و جعل عنوان تحت تعقيب بود در تركيه نيز دو بار به خاطر سرقت به زندان افتاد.

سال 1361 بود كه كارلوس مطلع شد همدستش يعني فرامرز دژداني در ايران به دار آويخته شده است ولي اين خبر هم در وي تاثيري نداشت و وي 10 سال بعد يعني در سال 1371 به ايران بازگشته و 5 جنايت ديگر را مرتكب شد. مدتي بعد ماموران زندان قصر تهران متوجه شدند مردي كه به اتهام كلاهبرداري اسير آنهاست همان وحيد قديمي ملقب به كارلوس ايران است كه تنها يكي از اتهاماتش 9 فقره قتل است. آنها بلافاصله اين مرد را مورد بازجويي قرار داده و پس از احراز هويت واقعي وي او را تحويل دادگاه انقلاب دادند.

شعبه سوم دادگاه انقلاب اسلامي هم اين مرد خطرناك را به مرگ محكوم كرد اما وحيد چندي قبل از اجراي حكم خود دست به خودكشي موفق زده تا با مرگ وي شر وي از سر مردم كم شود.



آرسن لوپن فرار مي‌كند
سيد مهدي بليغ را شايد بتوان باهوش‌ترين زنداني فراري ايران دانست.



وي كه به خاطر نحوه انجام تبهكاري‌هايش به آرسن لوپن ايران شهرت يافته بود مردي لاغر اندام بود كه به خاطر تسلط خود بر حقوق و بندهاي مختلف قانوني مقابله با او كار آساني نبود.
آرسن لوپن ايران وقتي كه توسط محافظان خود در حال انتقال به زندان بود از سراكيپ محافظانش خواست تا دستبند وي را براي رفتن به دستشويي باز كند. سر اكيپ محافظان ابتدا دستشويي را بررسي و پس از آنكه مطمئن شد در روي خاصي براي فرار اين زنداني وجود ندارد دست وي را باز كرد. اما دقايقي بعد كه متوجه تاخير مهدي بليغ شد با زحمت در دستشويي را باز كرد و متوجه شد زنداني پس از كندن دريچه هوا از ارتفاع 15 متري به پايين پريده و از مهلكه گريخته است.

فرار آرسن لوپن ايران بلوايي در مطبوعات آن موقع برپا كرد و وي كه با توليد مواد مخدر در زندان دردسرهاي زيادي براي ماموران به پا كرده بود تحت تعقيب اينترپل قرار گرفت. وي مدتي بعد در عراق دستگير شد اما وقتي ماموران او را سوار قايق كردند تا به ايران بياورند بين راه به آب پريد و به‌رغم شليك‌هاي متوالي ماموران شناكنان خود را به كويت رساند و از آنجا به لبنان رفت. وي سرانجام در لبنان دستگير و تحت تدابير شديد امنيتي به تهران برگردانده شد. سرانجام وي در دادگاه انقلاب به اتهام قاچاق مواد مخدر به مرگ محكوم شد وسحرگاه 20 فروردين ماه سال 1360 به همراه 6 قاچاقچي ديگر در خيابان ناصر خسرو در ملأ عام اعدام شد تا افسانه آرسن لوپن ايران پايان يابد.

فرار زنداني پير
علي اشرف پروانه ، از مردان خطرناك و سارقان مسلح است كه در جريان ترور قاضي مقدس نيز يكي از مظنونان اصلي بود. «علي اشرف» در 11 سرقت مسلحانه شركت داشت و 19 سال در مجهزترين زندان ايران يعني رجايي شهر در بند بود.


وي با 3 نفر از همسلولي‌هايش نقشه فرار بزرگي را طراحي كرد، آنها به سبك فيلم‌هاي سينمايي پس از به دست آوردن نقشه زندان از فضاهاي خالي كه مختص تمهيدات برق، آب و ديگر احتياجات زندان بود، استفاده كردند و به حفاري تونلي 50 متري دست زدند تا خود را به پشت ديوارهاي بلند زندان برسانند. پروانه در روز فرار يكي از زندانبانان را با اسلحه هدف قرار داده و به اتفاق همدستانش گريخت.وقتي پس از دستگيري از وي پرسيده شد چه طور نقشه اين فرار را طرح كردي؟ گفت: وقتي بيكار باشي، ذهنت خلاق مي‌شود، در زندان چون مشغوليتي نبود تصميم به فرار گرفتم. وي در آخرين اظهارنظر مبني بر اينكه باز از زندان فرار مي‌كند يا نه؟ گفت: «نمي‌توانم پير شده‌ام، ديگر حوصله اين كارها را ندارم»



گريز پرجنجال
فرار شهرام جزايري در اسفندماه سال 85 و دستگيري جنجال آفرين وي در نوروز 86 هم از پرحاشيه‌ترين فرارهاي ايران بوده است

.

دستفروشي كه در تعقيب روياهاي خود البته از راهي نامشروع به ثروتي ميلياردي دست يافته و پرونده فساد مالي‌اش زبانزد عام وخاص شد ساعت 50: 8 دقيقه روز سه‌شنبه يكم اسفندماه سال 85 با همراهي دو مامور به جاي رفتن به مكاني كه كارشناسان منتظرش بودند تا بخشي از دارايي او را ارزيابي كنند به آپارتمان خود در شهرك اكباتان رفت و به دور از ديدگان دو محافظ خود فراري شد.


وي با هويت جعلي و مدارك شخصي به نام وحيد به دوبي گريخته و در هتلي اقامت داشت. ماموران پليس ايران كه با دستور ويژه‌ مقامات قضايي به رديابي وي پرداخته بودند تا يك قدمي‌اش در هتل رفتند اما جزايري در لابي هتل در تماسي با پليس امارات، ماموران ايراني را مزاحم خود معرفي كرد و با خونسردي از هتل خارج شد و گريخت اما نوروز سال 86 تلويزيون ايران صحنه‌اي از فرود يك هواپيما در مهرآباد را پخش كرد كه در آن چهره شاخص فساد مالي كشور يعني شهرام‌جزايري با دستبند به دست و با لحني غمناك از آن پياده شد. جزايري كه در روستايي كم‌جمعيت واقع در عمان رديابي و دستگير شده بود به زندان سپرده شد.